فرصت ها فقط یکبار به سراغ ما می آیند . مگر اینکه ما را خیلی دوست داشته باشند که برای دومین بار سراغمان را بگیرند . همه می دانیم این یک فرصت است ولی چرا آنرا از دست می دهیم ؟ هزاران دلیل دارد و زمانی که فرصت از ما فاصله گرفت دیگر پشت سرش را نگاه نمی کند . فکر می کنیم همیشه جوان می مانیم . همیشه انرژی داریم . همیشه موقعیت هست . همیشه همه چیز برای ما هست !! و اما غرور . تنها دلیل از دست رفتن فرصت هایی است که هر جوانی خوابش را می بیند و تو در دست داشتی . غروری که نگذاشت آن فرصت تبدیل به یک دنیا شود و حال آرزوست . آرزویی که برای جبران از دست دادنش باید زمان را به عقب برگردانی و غروری که باید با هر دو پایت له کنی . غروری که تو را از عرش به فرش می رساند و آنقدر تو را محکم به زمین میزند که تازه به خود می آیی و میگویی من هیچ عددی نیستم در فرمول دنیا ، اما عقربه های ساعت دیگر پشت سرشان را نگاه نمی کنند.